به که دل باید بست ؟

کمی از روزها

به که دل باید بست ؟

کمی از روزها

خالی ازانتظار

نه شعری می خواهم

نه شوری

نه کاخی می خواهم

نه کوخی

خالی از انتظار

پنجره را می بندم

فصلهای بی معنی را دیگر نمی خواهم

برایم گریه کن

دیگر نمی توانم ترا بنویسم .

 

 

شک

چه لازم است بگویم

که چه مایه می خواهمت ؟

چشمان ات ستاره است و

دل ات شک.

***

جر عه ای نوشیدم و خشکید ..

در یا چه ی شیرین

با آن عطش که مرا بود

بر نمی آمد ،

می دانستم.

چه لازم بود بگویم

که چه مایه می خواستم اش ؟

برگی از یک نوشته : قسمت هشتم

بنا بر در خواست عزیزان  نام داستان هفتگی به برگی از یک نوشته تغییر یافت ...

تنها عشق

کسی که بهشت را بر زمین نیافته است

آن را در آسمان نیز نخواهد یافت

خانه خدا نزدیک ما ست

و تنها اثاث آن عشق است ...