به که دل باید بست ؟

کمی از روزها

به که دل باید بست ؟

کمی از روزها

چرا انسان وقتی به هدفش نزدیک میشه می ترسه و پشیمون

 میشه؟؟؟

نظر شما چیه...

نظرات 12 + ارسال نظر
مینو شنبه 29 بهمن 1384 ساعت 11:36 ب.ظ

انسان همیشه دنبال دست نیافتنی هاست. زمانی که به محبوب میرسه انگیزه های دیگری باید برای ادامه پیدا کنه و گرنه قادر به تحمل نیست. و زیبایی هستی در این است که مملو از انگیزه است.

دریا شنبه 29 بهمن 1384 ساعت 11:51 ب.ظ http://www.a4m.blogfa.com

نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم
حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می‌لرزد
تگرگی نیست، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است

محسن فیروزمند یکشنبه 30 بهمن 1384 ساعت 12:38 ق.ظ http://tohamboro.blogfa.com

آآآآآآآآآآخ جون اولیش مال خودمه .
سلام ...
من این جمله رو قبول ندارم ...
می دونی چرا؟
چون اگر هدفت رو با آگاهی و انگیزه انتخاب کرده باشی ...
به هیچ وجه از هدفت نمیترسی و پشیمون نمیشی .
اما اگر تو به این حالت رسیدی شاید به این علت هستش که
فکر می کنی هدفت اشتباه بوده . یا دیگه زمان برای اثبات به به نتیجه رساندن اون هدف کافی نیست و یا دیگه گذشته ...!
و یا فکر میکنی ٬ اگر تو هدف تعیین شدت شکست بخوری کلی چیز دیگه رو از دست میدی یا می تونستی داشته باشی ولی بخاطر هدفت از دست دادی و حسرتش رو می خوری.
ولی نه عزیز باید بگم که این افکار رو از خودت دور کن و حواست رو جمع کن و هدفت رو ادامه بده و از هیچ چیز نترس و این رو بدون که اگر هم تا اینجا جلو اومدی و اینهمه جریان سرت اومده خواست خدات بوده و اون خودش می دونه داره چیکار میکنه.
.
.
.
متشکرم.

مریم یکشنبه 30 بهمن 1384 ساعت 12:59 ق.ظ http://www.golemayammm.blogfa.com

سلام
من فکر نمیکنم که اینطوری باشه
بستگی به هدف و تلاش ادم داره که تا چه حد پیش بره
شاد باشی
یا حق

سپیده یکشنبه 30 بهمن 1384 ساعت 10:34 ق.ظ

سلام
سئوال جالبی پرسیدی
والا در مورد خودم نظرم این هست که من وقتی به هدفم نزدیک میشم هیچ وقت نمی ترسم و سعی میکنیم بقاپمش
پس اگه کسی بترسه مطمئن باش اون هدف واقی اش نیست بلکه فکر میکنه هدفه؟
نظر تو چیه؟

مهدی یکشنبه 30 بهمن 1384 ساعت 05:47 ب.ظ

سلام ..سوال سختی پرسیدی ..من که چیزس به ذهنم نرسید......ولی به نظرم مینو خانوم از همه بهتر تونستن جواب سوال رو بگن

یاس ومحمد دوشنبه 1 اسفند 1384 ساعت 04:20 ب.ظ http://yasekaboood.blogfa.com/

سلامی پر از عشق
خیلی خوشحالم که اومدین خبر ما رو گرفتین
باز هم بیاین و از آپ کردنتون ما رو بی خبر نزارین
راستش این وبلاگ شما یه خورده پر پیچ و خمه من زیاد سر در نمیارم که مطالبتون کجاست............~!؟
موفق باشین
بای

رامین دوشنبه 1 اسفند 1384 ساعت 05:37 ب.ظ http://www.raminelyasi.blogfa.com

سلام
من موافقم... چون تجرب اش کردم
شاید چون ترسیدم از اینکه نکنه اشتباه کردم و باید هدف بزرگتری رو جستجو می کردم...
من به روزم...
تا سلامی دیگر

آزیتا سه‌شنبه 2 اسفند 1384 ساعت 11:33 ق.ظ http://azi.blogsky.com

پاییز برگ ریزان آپ شد...

علی و آزاده سه‌شنبه 2 اسفند 1384 ساعت 12:12 ب.ظ http://aliazi.blogsky.com

salam khob be nazre man dar morede hameye hadaf haye adam ham sedgh nemikone.....ama dar morede baziyash are shayadam be khatere in bashe ba nazare minoo movafegham choon bedonbale dastnayaftanihast

[ بدون نام ] چهارشنبه 3 اسفند 1384 ساعت 12:13 ق.ظ http://www.irtnt2.blogfa.com

سلام

وبلاگ جالب و خوبی دارین

به نظر من این ترس دست خود ادم نیست

و به خاطر این می ترسه که نکنه از دستش بده

با تشکر

اگه زهمت نباشه خوشهال میشم به ما هم سر بزنین

همون آق معلمه چهارشنبه 3 اسفند 1384 ساعت 01:44 ق.ظ

سلام:
آره می دونم.
نه همیشه ولی خیلی وقتا اینجوری می شه.
شاید دلیلش اینه که آدما یه کم از تغییر می ترسن. یعنی دوست دارن تکون بخورن اما اولش یه کم سختشون میاد.
فیزیک مکانیک یه مبحثی داره که دقیقا همینو میگه. به نام «اینرسی».
خصوصی تدریس می کنیم : فیزیک ریاضی کامپیوتر روانشناسی روابط عمومی عموم روابط زندگی ....
آره هر چی شما بخواین جیگر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد