دوست عزیز سلام. تشکر میکنم که از وبلاگ ما بازدید کردید. درباره قالب باید گفت که من در قالبهای بلاگفا و میهن فعالیت دارم شما میتونید با یه سرچ ساده تو اینترنت از قالبهای بلاگ اسکای بهره مند شوید حتما تو بلاگ اسکار یه ویبلاگ مخصوص قالبها هم هست.پیداش کن و راحت شو از دست این قالبت. با تشکر فراوان.
سلااااااااااااااااااااااام: به به ! چقده خوشگل شده . قالب وبلاگ رو می گم. خیلی قشنگ شده . من عاشق رنگ قرمزم. مخصوصا اگه با رنگ خاکستری راه راه باشه. خیلی قشنگ شده خیلی با یه قلب قرمز... . ادامه بده.
سلام سارینا خانوم خوبین؟ چه خبرا؟ من برای بار اول که وبلاگ شما رو میبینم وبلاگ جالبی دارین خوشحال میشم به منم یه سری بزنین وبلاگ منم باحاله ولی به باحالیه وبلاگ شما نمیرسه ولی فکر کنم ارزش دیدن رو داشته باشه[چشمک] موفق باشین بای
salam dost aziz mer30 az inke be man sar zady rasty age ba yahoo massenger kar mikoni 1 id az khodet bego ta ba ham bishtar dar ertebat bashim va az up shodan wb lag u va wb man agah bashim id man too wblag hastesh moafagh bashy behshad bye
یه درد دل جانانه با یه معشوق عاشق نواز گفتم : خدای من ، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغهء دیروز بود و هراس فردا بر شانه های صبورت بگذارم ، آرام برایت بگویم و بگریم ، در آن لحظات شانه های تو کجا بود ؟ گفت: عزیز تر از هر چه هست ، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی ، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی . من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد ، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم ............/ گفتم : پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی ، اینگونه زار بگریم ؟ گفت : عزیزتر از هر چه هست ، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند ،اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان ، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود گفتم : آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی ؟ گفت : بارها صدایت کردم ، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی ، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیز از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید ........ گفتم : پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی ؟ گفت : روزیت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، پناهت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، بارها گل برایت فرستادم ، کلامی نگفتی ، می خواستم برایم بگویی آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تو تنها اینگونه شد که صدایم کردی .......... گفتم : پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی ؟ گفت : اول بار که گفتی خدا آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم ، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر ، من اگر می دانستم تو بعد از علاج درد هم بر خدا گفتن اصرار می کنی همان بار اول شفایت می دادم ............. گفتم : مهربانترین خدا ، دوست دارمت ....... گفت : عزیز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت.. و من عاشق این عشقم
سلام دوست عزیز من
تصویر زیبا و با معنی بود
اگر امکان داره به ما هم سربزنید و اگر دوست داشته باشید تبادل لینک بدیم.
فعلا بای
سلام :
می بینم که به بچه بزرگتم یه توجهی کردی.
(وبلاگ بیترو می گم)
کاش هر کسی فقط یه دونه « کاش» تو زندگیش داشت.
خیلی قشنگ بود.
سلام
میخواستم یه چیزی بگم من خیلی رکم وبلاگتون زیاد قشنگ نیست رنگبندیش خوب نیست شما هم میتونید بیایید وبلاگم نظر بدینhttp://newmusic2006.blogfa.com
دوست عزیز سلام.
تشکر میکنم که از وبلاگ ما بازدید کردید.
درباره قالب باید گفت که من در قالبهای بلاگفا و میهن فعالیت دارم شما میتونید با یه سرچ ساده تو اینترنت از قالبهای بلاگ اسکای بهره مند شوید حتما تو بلاگ اسکار یه ویبلاگ مخصوص قالبها هم هست.پیداش کن و راحت شو از دست این قالبت.
با تشکر فراوان.
سلام..ساره جان..لحظه هایی که در آن خود را د قاب تنهایی می بینم..تکرار خود است در اینیه ی حادثه های پیدایش برگچه ی گل
به روزم..
سلام دوست عزیز خیلی وبلاگت قشنگه ممنون که سر می زنی ...من به روزم سر بزن تو هم هر وقت بروز کردی خبرم کن ..منتظرتم
سلام
عکس بزرگ نذار!
سلااااااااااااااااااااااام:
به به ! چقده خوشگل شده . قالب وبلاگ رو می گم. خیلی قشنگ شده . من عاشق رنگ قرمزم. مخصوصا اگه با رنگ خاکستری راه راه باشه.
خیلی قشنگ شده خیلی با یه قلب قرمز... .
ادامه بده.
سلام سارینا خانوم
خوبین؟
چه خبرا؟
من برای بار اول که وبلاگ شما رو میبینم
وبلاگ جالبی دارین
خوشحال میشم به منم یه سری بزنین
وبلاگ منم باحاله ولی به باحالیه وبلاگ شما نمیرسه
ولی فکر کنم ارزش دیدن رو داشته باشه[چشمک]
موفق باشین
بای
وبلاگ زیبایی داری...
باید از روی فرصت مطالبت رو بخونم!
موفق باشی...
مرد پرهیزکار
http://iparsaman.blogsky.com
iparsaman@gmail.com
سلام
برای اثبات عشق، آدم از خدایش گذشت! و تاوانش رانده شدن از بهشت بود! بهشت! تو از چه چیز خواهی گذشت؟؟
خیلی کم پیدا شدیااااا...
نکنه ما رو فراموش کردی...
سلام...
زیبا بود...
منتظر حضور شما هستم....
موفق باشی
AAAAAAAAAهنوز اپ نکردی ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
salam dost aziz mer30 az inke be man sar zady rasty age ba yahoo massenger kar mikoni 1 id az khodet bego ta ba ham bishtar dar ertebat bashim va az up shodan wb lag u va wb man agah bashim id man too wblag hastesh moafagh bashy behshad bye
سلام سارینا جان
خوبی؟
سلامت باشی
خسته نباشی
خیلی خسته نباشی
تبادل لینک اجازه هس؟
نارنجی و سرسبز باشی
ارادتمند شما
ترش
منتظرم
سلام خوبی چطوری ..قالب وبلاگ خیلی قشنگ شده
salam Up shodesh aziz wblag moafagh bashy behshad bye
سلام
خیلی خیلی کم پیدا شدیااااااا.
من آپ کردم خوشحال میشم یه سری هم به کلبه عاشقانه ما بزنید.
وب خوشکلی بود
آرزوی موفقیت روزافزون
خیلی زیباست
از وبلاگ قشنگت ممنون
ولی کاش به روز بود ومطالب جدید زیاد می داشتی
بهر حال برات آرزوی موفقیت میکنم
عزیزم
بای
یه درد دل جانانه با یه معشوق عاشق نواز
گفتم : خدای من ، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغهء دیروز بود و هراس فردا بر شانه های صبورت بگذارم ، آرام برایت بگویم و بگریم ، در آن لحظات شانه های تو کجا بود ؟ گفت: عزیز تر از هر چه هست ، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی ، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی . من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد ، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم ............/
گفتم : پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی ، اینگونه زار بگریم ؟ گفت : عزیزتر از هر چه هست ، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند ،اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان ، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود
گفتم : آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی ؟ گفت : بارها صدایت کردم ، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی ، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیز از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید ........
گفتم : پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی ؟ گفت : روزیت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، پناهت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، بارها گل برایت فرستادم ، کلامی نگفتی ، می خواستم برایم بگویی آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تو تنها اینگونه شد که صدایم کردی ..........
گفتم : پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی ؟ گفت : اول بار که گفتی خدا آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم ، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر ، من اگر می دانستم تو بعد از علاج درد هم بر خدا گفتن اصرار می کنی همان بار اول شفایت می دادم .............
گفتم : مهربانترین خدا ، دوست دارمت ....... گفت : عزیز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت.. و من عاشق این عشقم
سلام..هنوز آپ نکردی؟آخوب من در عوض آپ کردم خوشحال میشم به من سر بزنی..ممنون
دیر گاهی است در این آشفته هوای دل من
روشنی خاموش است
مدتی چند است که آرامی خسته و مدهوش است
اندکی مهر در این بازار نیست
هر چه هست قشقرق پوچی است
عاشق نمایان رسوا چه غمگین شده اند
همدم تاریکی شب بی سحر مرغابی ها
همره قاصدکی که جز خبر شوم ندارد همراه
چه تاریک شده بستر شب هایی که
تا دمی پیش پر از روز بودند
پر از بیداری
آغشته با همهمه ی شاپرکان کوچک
و سالار بال های کوچک سنجاقک ها
دشت شقایق ها شادان بود
و دل شهر پر از بیداری
تا جهان بود همه خوبی بود
اندکی پیش ستاره هر شب
همراه می شد با دل ماهی کوچک بستر حوض
و چه عشقی ساطع می کرد
به چشمان خیس کبوتر ها
دامن مهر سرا پا پر از خوشحالی
بی تابی ها را به یغما برده بود
هر چه بود،گرد خواب آلودی بر سر شهر نبود
غم بود،نه آنقدر که خوشی را گریزان کند
عشق پادشه دنیا بود
باغ ها از گل سرخ
جنس شب شیشه نبود رویا بود
دل ها مهتابی
قاصدک عاشق او
دهکده پر از راه بهشت
از پس رود عمیق دل شهر
الماس های عشق آمیز هویدا بود
نگرانی از کلبه ی عاشقانه ی ما حذر می کرد
آن وقت ها تو بودی
سلام
من آپ کردم خوشحال میشم یه سری بزنی...