آبی کوچک عشق
رنگ یاقوت وژرفای آب
رنگ آسمان وسکوت
رنگ رویا
رنگ اشک تو بر کاغذ
رنگ عشق ؛ آبی است
ومن همه چیز را به رنگ آبی می خواهم
بیم است که سودایت دیوانه کند ما رادر شهر به بدنامی افسانه کند ما رابهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آریترسم که غمت از جان بیگانه کند ما رادر هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهدزلفت به سر یک مو در شانه کند مو رازان سلسله گیسو منشور نجاتم دهزان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را
سلام دوست خوبماین شعر از کیست خیلی برام جالب بودمتشکرم
بیم است که سودایت دیوانه کند ما را
در شهر به بدنامی افسانه کند ما را
بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری
ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را
در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد
زلفت به سر یک مو در شانه کند مو را
زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده
زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را
سلام دوست خوبم
این شعر از کیست
خیلی برام جالب بود
متشکرم